سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خورشید جماران

به یادکربلا - خورشید جماران

محب و خادمه آل نبی(ص)
خورشید جماران

به یادکربلا

بسم الله الر حمن الر حیم

سلام خدای خوب و مهر بان شکرت دوستت دارم و یک لحظه تورا نخواهم فراموش کرد و از تو می خواهم مرا یک لحظه به خودم وا نگذاری خدای خوب ومهر بان چگونه تور ا فراموش نمایم تو که مرا افریده ای به هر کجای اعضای خود می نگرم نشانی از تو و قدرت و بزرگی تو است ای دانا و توانا و از همه چی اگاه دوستت دارم می پرستم چرا تنها تویی که باید پرستش شوی و بس

السلام علیک یا رسول الله یا علی مر تضی یا حسین جان یا علمدار با و فا سلام بر همه شماها و عاشقان و دوستداران شماها و سلام بر توای مهدی جان عزیزم کجایی دوستت دارم قر بان لطف و صفایت بیا تا من دورت بگردم ای یوسف زهرا پس کی می ایی

یا حسین قر بان کرم و لطف و وفایت

یا حسین دوش با عزیز خود بودم چند لحظه ای خوابم ببرد       نا گه در خواب دیدم با لب خندان و چشم گریان بودی

علت ان چیست من و تو در کر بلا تنها بودیم               تا که غم شدم بوسم کفش پای تورا  

نا گه تو بگفتی احسنت غم مخوردیگر پریدم از خواب ندیدم تورا

بعد شنیدم ان صدایت را بعد خواب گفتی ای عزیزان جان من          کاش می مردم ولی نمی پریدم از ان خواب ناز

یا حسین ای مظهر لطف و وفا        اندکی با زینبت گو این جفا

یا حسین من نمی دانم از کجا من گویمت    از  ان همه لطف و صفا یا ان دشت کربلا

یا حسین از اکبر و اصغر و سکینه و رقیه ات گویم       یا از سقای دشت کر بلا و ان همه رنج و جور و جفا

کاش امروز بودم در کنار تربتت       ناله ها می کردم از  غربتت

 کاش بودم در ان صحن و حرم با صفایت      کاش می بودم می خواندم کنار تربتت قران

یا حسین کاش بودم ان زمان در کر بلا     جان خود را در رهت می کردم فدا

یا حسین ای مظهر مهر و لطف و صفا  کاش بودم در کر بلا            جان خود را برای عزیزانت می کردم فدا

یا حسین نوحه خوان تو بودم از خواب پریدم نوحه خوان تو شدم      به یاد کر بلا              جان خود را در ره خدا و تو می نمایم فدا

یا حسین می روم در پی نوحه خوانید به یاد کر بلا           تا بگویم در محرم از عزایت          اه تو جانا با خبری از اشک و اه یتیمان      تا بگویمت از غم و رنج بلا       کاش می مردم نمی دیدم ان چشمان اشکبارت را در خواب

یا حسین من غم ندارم جز فراق دیدن مهدی و غربت و غریبی و عزای شماها         از صمیم قلب می خواننمت و می گویمت دعا  برای امدن ان غریب مدینه

یا حسین ترسم که بمیرم نبینم حرمت       یا حسین شادم که دیدم  روح زیبایت و قدمت

 کاش بودم تا ابد با ان لب خندت        کاش بودم در حرمت

هر که به زیارت تو اید بهشت بر ان واجب شود       کاش بودم در حرمت نوحه خوانی می کردم به گرد حرمت

روزی  عبور کردم کنار کلاسی      بدیدم یک جان باز از خدا راضی

 بدیدم که او داشت یک دست        بگر فت و قلم گچ بدستش

گفتم که خدایا شکر تو بگویم             ان روحیه ان چیست که قلم گچ بگرفت به دستش

با خود بگفتم ان جانباز عزیز است          که با انهمه غم درد و رنج بگرفت قلم و گچ بر دستش

با خود بگفتم ای خالق هستی     حیف نیست که ان ندارد یک دست اما بیند سر اریان و دست و پا تو دانی بس

 

یا حسین ای جلوه حق را پدید       بهر حق گفتن تو را حق افرید

 ای سر ا پا عشق ای عشق افرین     افرین ای عاشقان حق افرین

عشق را بر عاشقان اموختی      مشعل دین در جهان افروختی

جان خود را در راه جانان باختی       کر بلا را قبله جان ساختی

 اسمانها در غمت گریان شدند     از تو جانبازیت حیران شدند

در ازل کر ببلا را خواستی      در بلا عشق خدا را خواستی

تا که انجا را تو عطر اگین کنی        خاک را از خون خود رنگین کنی 

 جان فدایت ایکه در راه خدا       نیست چون تو عاشقی در ما سوا

 دست سقایت چو از تن شد جدا      مشک بر دندان گرفت  ان مقتدا

 تا رساند اب را در خیمه گاه     خیمه سلطان بی خیل و سپاه

 

 یا حسین یادم اید به سخنهای پدر     به نماز و سجاده و نذر و نیاز مادر

یادم ایدبه زمزمه های پدر در سوگت     چه بگویم چه بگریم که بود تقدیرم

یا حسین یادم اید شب عاشورا را  که سخنها ز داغت شنیدم زپدر     من بودم فرزندان خرد مداح اشک مادر بود و غم غصه من و پدر

یادم اید از پیکر مجروح تواید همه شب      تا دم صبح بود چشمم برخ پرویناست

می بگفت پدر  از قفا دشمن اطفال تو هر سو به فرار       چون کبو تر که به قهر از پی او شاهین است

یادم اید به علاقه شاهین پدر        که نمی دانستم چه بود ان حکمت

در غم گیسوی اکبر دل لیلا می گفت      دهنت باز ببوسم که لبت شیرین است

دختری را به که گویم سر نعش پدر      سیلی شمر و سر نی تسکین است

 انبیا محوتماشا و ملایک مبهوت     شمر سر شار تمنا و تو سر گرم حضور

غرق دریای تحیر ز لب خشک تو نوح         دست حسرت به لب از صبر  تو ایوب صبور

قامت را چو قضا بهر شهادت اراست    به قضا گفت مشیت که قیامت بر خاست

 راستی شور قیامت زقیامت خبری است      بنگر زاهد خود بین اگر دید ه راست

 خلق در ظل خودی محو و تو در ظل خدا       ما سوا در چه مقیمند و مقام تو کجاست

 زنده در قعر دل ما بدن کشته توست     جان ما و تو را قبر حقیقی دل ماست

دشمنت کشت ولی نو.ر تو خاموش نشد      اری ان جلوه که فانی نشود نور خداست

نه بقا یافت ستمگر نه بجا ماند ستم    ظالم از دست شد و پایه مظلوم به جاست 

 تا ندا کرد  ولای تو در اقلیم الست      بهر ندایت دو جهان پر ز صداست

 رفت بر عرشه نی تا سرت ای عرش خدا     کر سی و لوح قلم بهر عزایت و صدایتت و صدایت بر پاست

تو بدان ای حسین خدا دوست بود بهر توو جمله  عزیزانت و یتیمانت و اهلبیت و رسول خدا تا قیامت و در قیامت وفا دارو غو دار نخواهم جز دعاهایتان بهر مهدی و عزیزانتان و مشتاقانتان هر که دارد هوای و نوای کر بلا و با غم و اندو بگوید یا حسین

 یا حسین ای حج کامل من یا حسین ای حج واجب من امیدم و چشمم به خداو کرامات تو سقایت و همه عزیزانت

و اما سلام بر همه امامان و امام زاد گان ای عزیزان هر که دوست دارد تربت اقا حسین و علی ع را زیارت نماید برایش امکان ندارد برود شهر ری کنار تربت کریم اهلبیت شاه عبد العظیم عزیز التماس دعا و هر که دلش می خواهد رود تربت اقا حضرت علی ع را زیارت نماید برود زیارت دانیال نبی  هر کجا هم که قلبت بتپد و بشکند از همانجا زیارت نما هر امامی که می خواهی دور و نزدیک ندارد

اما اگر خدا را دوست دارید دوری از گناه نماید دنبال رزق حلال که انشالله همه می روند دنبال رزق حلال احترام گذارید پدران و مادران عزیزتان را به خدا انها افتاب لب بامند نکند خورشید غروب کند و تو از نورش بهر مند نباشی اگر تمام عالم دنیا را بر من ببخشند برا بر با نگاه پدر و مادر م نیست یاد انهایی که کنار ماها بودند و احترام گذارید انهای که در حیاتند به خدا فرزندان می توانند بالاترین فرد برای پدران و مادران در روحیه دادن باشند به خدا خیلی ها با عشق به خدا و امید به فرزندانشان زنده اند نکند انها از شما برنجند ایا می دانید تمام رزق و روزی شما از نگاه و لب خند انهاست   ادامه دارد

 




تاریخ : سه شنبه 87/7/23 | 3:25 صبح | نویسنده : محب و خادمه آل نبی(ص) | نظر
.: Weblog Themes By Slide Skin:.